اندیشـکده موعـود

اندیشـکده موعـود
تحلیل و بررسی سینمای غرب
قالب وبلاگ

تنوع کاراکترها و شخصیت‎های داستانیِ فیلم، بهره گیری از جلوه‎های ویژه قوی، قابل حدس نبودن روند داستانی از سوی عامه مخاطبین، بهره گیری از بازیگران خوش نقش و بازی خوب بازیگران فیلم، به کار گیری فراوان از نمادها و نشانه‎ها (بهره گیری از زبان رمز)، قوت موسیقی، تنوع و همخوانی بالای آن متن فیلم و در نهایت خط سیر قوی این فیلم از نقاط قوت این فیلم است.

عوامل ساخت

کارگردان : مایک نویل

داستان نویس: جردن مکنر

فیلمنامه: بواز یاکین، دوگ میرو، کارلو برنارد

تهیه کننده: جری بروکهیمر

موسیقی : هری ویلیامز

تاریخ عرضه: 28 می 2010

ژانر: ماجرایی ، فانتزی ، اکشن ، افسانه

مدت زمان: 116 دقیقه

استودیوی سازنده: والت دیزنی

بازیگران اصلی:

1-     جیک جیلینگهال

2-     جما آرتتون

3-     بن کینگزلی

4-     آلفرد مولینا

سیری کوتاه در فيلم (روایت قصه فیلم)

پادشاه ایران در دیداری که از پایتخت دارد به بازار شهر می‌رسد. در این اثنا شاهد فرار نوجوانی چالاک از دست سربازان حکومتی است. «دَستان» که نوجوانی باهوش و جسور اما خياباني است، به دليل ويژگي‌هاي خاص‌اش و به این دلیل که هنوز خانواده  پادشاه از سوي خدا به حد نصاب و کمال نرسیده، به فرزند خواندگي پادشاه پذيرفته مي‌شود و به کاخ شاه راه می‌یابد. سالها از این داستان گذشته است و دستان جوانی برومند است که مسئول جناح راست و سرکرده اراذلی است که هنگ نظامی او را تشکیل می‌دهند. «نِظام» اَمين دستگاه حاکمه و مشاور اصلی پادشاه است. حاکم شهر الَموت، در تجهيز دشمنان سرزمين پارس به سلاح‎هاي جديد، متهم می‎شود. تصمیم بر آن است که باید به اين شهر حمله کرد و اين حاکم خائن را که قصد مقاومت دارد برکنار نمود. پادشاه به معبد شرقی در نزدیکی هند رفته و به عبادت مشغول است. همه فرزندان پادشاه به درخواست نظام، بسيج مي شوند و الموت را تصرف مي‌کنند.

Prince of Persia the Sands of time Walt Disney 2010

شاهزاده مؤنث الموت دختر زيبايي به نام تهمينه است که پس از به آتش کشيده شدن شهر به اسارت در مي آيد. دستان پس از نبرد تن به تن با پیک الموت او را از پاي در مي آورد و خنجر عجيب او را غنيمت مي‎گيرد. در جشن پيروزي، پادشاه به پاس شجاعت و رشادتي که دستان از خود نشان داده تهمينه را به عنوان همسر او معرفي مي‎کند. درست در همين لحظه پادشاه  با لباسی که هدیه طوس اما از طریق دستان به وی بود مسموم مي‌شود و جان مي‌سپارد. جشن به آشوب کشيده مي‌شود و همه شواهد نشان مي‌دهد دستان قاتل پادشاه است. دستان و تهمينه به همراه خنجر عجيب از شهر مي‎گريزند. دستان به دنبال راهي است که بي گناهي خود را ثابت کند. او تصور مي‎کند فرزندان خوني پادشان اين توطئه را طراحی کرده اند؛ به همين دليل مخفيانه به شهر باز گشته و به سراغ نظام که مورد اعتماد اوست مي‎رود و ماجراي بي‎گناهي خود را بازگو مي‎کند. در حين صحبت، سربازان نظام او را محاصره مي‌کنند. اما دستان باز هم موفق به فرار مي‎شود.

تهمينه راز خنجر اسرار آميزي که دستان از حاکم الموت به غنيمت گرفته را براي او بازگو مي‎کند: اين خنجر که در واقع يک هديه الهي به مردم سرزمين پارس است مي‌تواند زمان را به عقب بازگرداند و امکان جبران اشتباهات را فراهم آورد و دارنده آن همچنين مي‎تواند به قدرت بي پاياني خنجر و قلب تپنده‎ای که در دل الموت است به هر میزان که لازم باشد به عقب بازگردد و هر کاری را از نو شروع کند. دستان متوجه مي‎شود همه اين توطئه‎ها کار «نظام» بوده است و او به دروغ حاکم الموت را خائن و شريک دشمنان سرزمين پارس معرفي کرده تا خنجر اسرار آميز را به چنگ آورد و با قتل پادشاه خود به حکومت بر سرزمين پارس برسد. اهرُم اجرايي نظام گروهي آدمکش حرفه‎اي هستند به نام هاساسين «حشاشین[1]» که به دستور او مأمور مي‌شوند با کشتن دَستان، خنجر اسرار آميز را براي او بياورند.

در نبرد پاياني، دستان موفق مي‎شود به کمک خنجر، زمان را به عقب برگرداند و نظام را رسوا کرده برادرش طوس را به قدرت برساند. بعد از پیروزی دستان به پیشنهاد برادرش طوس که اکنون پادشاه سرزمین پارس است با تهمینه ازدواج می‎کند و دستان با تسلیم خنجری که از ایشان در دست داشت به نوعی از تهمینه خواستگاری کرده و همه چیز به خیر و خوشی به پایان می‎رسد.

تحلیل محتوایی فیلم

نقشه ابتدايي فيلم و برخي معماري‌ها تداعي کننده دوره سلجوقيان یا دوران در ایام باستان است ولي با اين حال فيلم از نظر تاريخي دچار تشويش و بي نظمي است و حتي برخي از پلان ها به حکومت عثماني و گاه به سرزمين هندوستان یا عربستان ارجاع دارد. در ابتدای فیلم زمانی که گوینده از ایرانی بزرگ و با تمدن تعریف می‎کند که از شرق مدیترانه تا غرب چین امتداد داشت، به جای ارتش فیل سوار سپاهیان شتر سوار در فیلم به نمایش درمی‎آید. نیک می‎دانیم که ایران در هیچ دوره زمانی دارای سپاهیان شتر سوار نبوده است. برخلاف آنچه در فیلم به تصویر کشیده می‎شود در دوران کهن ایران از ارتشیانی که فیل سوار بوده‎اند بهره می‎جست و این مساله که ایران تمدن فیل سوار بوده مشهور است.

در جای دیگر از فیلم و در همان ابتدای شروع نیز درختان نخل به تصویر کشیده می‎شوند. گرچه در نقاط زیادی از جنوب ایران درختان نخل رشد می‎کنند اما ایران سرزمین نخل نیست. از آن بالاتر تصویر درختان نخل در الموت که سرزمینی کوهستانی و سرد است. این مساله یا از بی‎اطلاعی کارگردان و تهیه کننده است یا از تعمدی که در القای برخی مفاهیم داشته‎اند. مورد اول به خاطر به تصویر کشیدن برخی صحنه‎های فوق سری از قلعه اصلی الموت منتفی است و این تصاویر نشان دهنده میزان اطلاع عوامل سازنده از فضای ایران کهن است. اما احتمال دوم که ایشان در پی القای مفهوم اسلامیت در کنار ایرانیت بوده‎اند. زیرا نخل و شتر در فیلم‎های هالیوودی به نمادی ثابت برای به تصویر کشیدن غیر مستقیم اسلام به کار گرفته می‎شوند.

اسلام ستیزی نمادین

این احتمال زمانی تقویت می‎شود که کاراکترهایی مانند حسنین را در فیلم می‎بینیم که نماد شرارت هستند. نیک می‎دانیم حسنین اصطلاحی برای رساندن معانی حسن و حسین بوده و از صدر اسلام برای بیان اسامی امام حسن و امام حسین این لفظ استفاده می‎شد. در این فیلم همان نام برای این کاراکتر استفاده شده و جالب اینجاست که عمامه‎ای سیاه بر سر دارد اما چهره‎ای نیم سوخته و چشمانی با رنگ سبز مات دارد که در نشانه شناسی از نشانه‎هایی است که به همراه رنگ سیاه، قرمز سیر و آبی جیغ در ردیف رنگ‎های شیطانی قرار دارند و برای نشان دادن شیطان و فرد شرور و شیطانی از این رنگ‎ها استفاده می‎شود.

حسنین در این فیلم فردی است که مار در آستین می‎پرورد، مهره نظام برای ترور حکومتی است و سرکرده افرادی است که گروه ترور فوق سری دولتی‎اند. صورت نیم سوخته، تیپ رفتاری و نام گروه ایشان که بعد از انتقال به زبان انگلیسی معادل ترور و آدمکشی شده به همراه نشانه‎ها و نمادهایی که در نمایش این کاراکتر به کمک گرفته می‎شود همه و همه سعی در سیاه نمایی شخصیت امام حسن و امام حسین دارد که نام مبارک ایشان بر این فرد پلید در فیلم نهاده شده تا بار معنایی آن رساننده آن مفهوم و ترکیب آن با شرارت و پلیدی برای سیاه نمایی و پلید معرفی کردن ایشان باشد.

مساله دیگر، فردی به نام شیخ عمر است که فردی عرب معرفی می‎گردد. این فرد شهوتران، شهری پنهانی در دل بیابان بنا کرده است و برای فرار از دست مالیات، شایعه پراکنی می‎کند. این فرد که در ملاقات خود با دستان به وی می‎گوید: «من حاضرم برای پول و طلا مادرم را هم بفروشم»، نماد اهل سنت و مقدسات ایشان در فیلم است.

دستان و تهمینه انسان‎های معیار ایرانی

رستم دستان و همسرش تهمینه معروف‎ترین شخصیت‎های شاهنامه‎اند که در تمام دنیا با فرهنگ و تاریخ ایران گره خورده‎اند. در این فیلم از شهرت این دو نام بهره جسته شده و بارهای بار اشاره می‎شود که دستان با آنکه از خانواده اصیل نیست و از نسب و خاندان نجیب بی‎بهره اما اصیل‎ترین شاهزاده ایرانی است. رایزنی‎های بسیاری صورت گرفت تا نقش تهمینه را خانم گلشیفته فراهانی ایفا کند. وی در فوريه 2008 براي تست بازي در نقش تهمينه در اين فيلم به لندن دعوت شده بود. او هم پذیرفت و آماده رفتن شد. اما در فرودگاه امام خميني(ره) به دليل مسائل مربوط به فيلم ريدلي اسکات و بازي وي در فيلم مجموعه دروغها «Body of Lies» ممنوع الخروج اعلام شد. ویزا و روادید وی با تاخیر فراوان مواجه شد و نتوانست خود را به این فیلم برساند. به جای وی خانم «جما آرتتون» جایگزین شد. تلاش سازندگان فيلم براي استفاده از گلشيفته فراهاني نشان مي‎دهد به پرمخاطب شدن فيلم در ايران از ابتدا توجه خاصي مبذول شده است.

Prince of Persia the sands of time Walt Disney Pictures 2010 Gemma Arterton Jake Gyllenhaal

برای خوانندگان روشن است که نقش اول و شخصیت‎های محوری فیلم اگر اهل جایی معرفی شوند به عنوان انسان‎های معیار آن سرزمین خواهند بود و تمام مواردی که از او صادر می‎شود مولفه‎هایی برای معرفی شخصیت جامعه هدف خواهد بود. در این فیلم که نقش اول آن را دستان «جیک جیلینگهال» بر عهده دارد نزدیک به ده بار؛ دو بار به کمک تصاویر و زبان رمز و هشت بار دیگر از زبان خود دستان، برادرانش، نظام و حتی شخص پادشاه بیان می‎شود که وی نه خون اصیل داشته و نه اصالت و نجابت خانوادگی، بی‎پدر و مادر بود و دله دزدی می‎کرد. این بزرگترین توهینی است که می‎توان به مخاطبین نمود. با انتخاب بازیگر ایرانی برای ایفای نقش محوری از سوی عوامل سازنده نشان می‎دهد مخاطب مستقیم و دست اول فیلم ایران و ایرانی است. با این حال ده بار به شکل‎های گوناگون به اتسان معیار ایرانی توهین کردن و او را دله دزد و بی‎پدر و مادر خاندن اوج بی‎شرمی غرب در توهین به ایران و ایرانی است.

توهین به ایرانیت و اسلامیت

با توهین به دستان و تهمینه که نماد ایرانیت ما هستند به ایرانیت و با توهین به مقدساتی که همه مسلمانان به آن احترام می‎گذارند به اسلامیت ما توهین شده است. در این فیلم هم به دستان که یادآور رستم و نماینده ایران و ایرانیت ما در دنیاست و هم به حسنین (ع) که عشق و ارادت به این حضرات اوج دینداری و نماینده اسلامیت ماست با زیرکی هرچه تمام توهین می‎شود. جالب اینجاست که در آخر فیلم حسنین داستان به دست دستان و با کمک تهمینه کشته شده و به قعر جهنم که در فیلم در دل زمین قرار دارد فرستاده می‎شود. این اوج مقابله ایرانیت با اسلامیت و بهره گیری از فضای دعوای دین و دنیا به نفع مادیات و نفسانیات است.

دستان؛ منجی ایرانی

اگر چه معمول فیلم‎های منجی گرایانه، به شکلی ساخته می‎شوند که فضای جهانی را ترسیم کنند و یا در مواردی مراکز مهمی از دنیا به نمایندگی از جامعه جهانی به تصویر کشیده می‎شود، اما در مصادیق فراوانی از این دست فیلم‎ها که در سال‎های اخیر رو به فزونی است، این قالب شکسته شده است. در این دسته فیلم‎ها به جای ترسیم جامعه جهانی، تنها کشور یا کشورهایی خاص به تصویر کشیده می‎شود و با سکوت نسبت به وجود کشورهای دیگر چنین القا می‎شود که گویا کشور دیگری وجود ندارد، در این صورت قهرمان فیلم که گاه به صورت جمعی و افراد محوری نیز به تصویر کشیده می‎شوند، در قالب منجی یا مصلحی ایفای نقش می‎کنند.

Prince of Persia the sands of time Walt Disney Pictures 2010 Jake Gyllenhaal

بنابر این نگاه، فیلم شاهزاده پارسی نیز جزو فیلم‎های منجی گرایانه با ژانری تاریخی است. نقش منجی این فیلم را دستان بر عهده دارد و با نجات الموت و در واقع کل ایران شخصیت نجات بخش خود را به نمایش می‎گذارد. این منجی در وهله اول به صورت ناخواسته، تهمینه را نجات می‎دهد که در فیلم محافظ خنجر خدایان است. وی در وهله بعدی به نجات الموت اقدام می‎گمارد و با نجات قلب تپنده زمین (شن‎های بی‎انتهای زمان) که در زیر زمین این شهر قرار دارد، جلوی نفرین و غضب خدایان (!) را می‎گیرد و با این کار، ایران و دنیا را از ویرانی نجات می‎بخشد.

در فیلم بارها به شکل‎های گوناگون از زبان تهمینه می‎شنویم که اگر خدایان که به ادعای او این دنیا را آفریده‎اند غضب کنند تمام هستی را نابود می‎کنند. این نکته علاوه بر مطالب بالا به تایید ادعای این مقاله مبتنی بر منجی بودن دستان کمک می‎کند. زیرا به ادعای فیلم، تنها یک نفر است که می‎تواند جلوی ویرانی کل دنیا را بگیرد و او کسی جز دستان نیست. این فرد با آنکه تنها یک کشور در فیلم به تصویر کشیده شده است، اما منجی کل دنیا معرفی می‎شود. البته در ابتدای فیلم به امپراطوری بزرگ ایران که بر نزدیک نیمی از آسیا، شمال آفریقا و جنوب اروپا گسترده شده بود اشاره می‎شود که این نیز کمک شایانی به القای این فضا دارد.

دستان موحد مشرک می‎شود

دستان که هدیه خداوند به خانواده پادشاه و فردی معتقد است در چند مرحله با باورهای مشرکانه آشنا و در آخر سر سر تعظیم در مقابل آن فرود می‎آورد. در ابتدا به ظاهر خبری از شرک در فیلم نیست. اما وقتی دستان با تهمینه از کاخ می‎گریزند دستان در اثر حادثه‎ای متوجه می‎شود که خنجر غنیمتی کاردی عادی نیست. گام اول القای شرک از سوی تهمینه با بیان این که این خنجر هدیه‎ای از سوی خدایان است. در گام بعد دستان متوجه می‎شود که خنجر با هر شنی کار نمی‎کند و اندکی به آنچه تهمینه گفته بود متمایل می‎شود. در گام بعد از قبول کارکرد خنجر نوبت تثبیت باورهای القایی از سوی تهمینه است. در این مرحله هم هنوز باور دستان به این افسانه شکل نمی‎گیرد. در سکانسی که دستان تهمینه را به شیخ عمر ره بهای جانش و خنجر می‎فروشد با تهمینه حرفش می‎شود. تهمینه می‎خواهد که دستان خنجر را به پس دهد زیرا آن خنجر برای خدایان و در دست او امانت است اما دستان به او می‎گوید نتعلق به خدایان توست نه خدای من. در این گام اول دستان متوجه می‎شود که نظام فقط به دنبال خنجر بوده و سوال برایش پیش می‎آید که چرا؟ بعد طوفان شن فرصتی است برای دستان که داستان تهمینه و افسانه خنجر و مهلت خدایان به انسان‎ها را بشنود.

кадры из фильма Принц Персии: Пески времени Джемма Артертон, Джейк Джилленхол,

دزدیده شده خنجر از سوی نظام به کمک حسنین و بازپس گیری خنجر از نظام فرصت دیگری برای دستان و مخاطب فیلم ایجاد می‎کند تا حرف‎های تهمینه در ذهن او نهادینه شود. در گام بعدی با به تصویر کشیدن قلب تپنده زمین که در الموت وجود دارد باور حرف‎های تهمینه برای مخاطب به تبع دستان آسان و آسان‎تر می‎شود. در گام آخر دستان با تقدیم خنجر به تهمینه در حالی که زانو زده به نوعی سر تعظیم به باور مشرکانه فرود می‎آورد و در برابر عظمت محافظ خنجر خدایان زانو می‎زند.

رگه‎های معناگرایی در فیلم

در سراسر فیلم، تهمینه لباسی هندی که ویژه زمان عبادت و اعمال عبادی است بر تن دارد. این نقش محور با عنوان محافظ خنجر خدایان شناخته می‎شود. جالب اینجاست که وقتی دوربین در فضای شهر و معبدی محل استقرار این خانم به گردش درمی‎آید، تصاویری که به چشم می‎خورد، انسان را به یاد معابد بودایی هند می‎اندازد. هم گنبدهایی که برای معابد ترسیم می‎شود و هم اندرونی این معابد فضایی بسیار مشابه با آنچه از معابد بودایی سراغ داریم، است. جالب‎تر اینکه در نماهایی مجسمه بودا و یا الهه‎های این مکتب در معبد نیز به چشم می‎خورد.

نکته بعدی در این فیلم، برگشتن دستان از باور موحدانه و ایمان به این که خدایان آفرینندگان این نظام خلقت‎اند. این نکته را به نمادهایی که در معابد و شهر الموت در فیلم اضافه کنید. وقتی از زبان تهمینه می‎شنویم که او محافظ خنجر خدایان است و داستانی را برای نجات این عالم از سوی دخترکی تعریف می‎کند که امروز خود او جای آن دخترک باید از این خنجر محافطت کند، خدایانی که در فیلم معرفی می‎شوند آیا جز بر الهه‎های هندویی – بودایی قابل تطبیق‎اند؟ با این حال باید گفت این نگرش نئوبودیستی در سراسر فیلم حضور جدی دارد، اما چون با زبان رمز و ابهام و در قالبی نمادین بیان می‎شود مشهود نیست.

سفر پادشاهِ پدر در ابتدای فیلم به شهری در شرق ایران آن زمان که در حدود جغرافیایی نیمه شمالی هند واقع می‎شود، نیز می‎تواند دلیل دیگری بر تاکید فیلم نسبت به اهمیت مکاتب هندی داشته باشد. مقدس معرفی کردن تهمین در انتهای فیلم و سر تعظیم فرود آوردن دستان به عنوان منجی، به احترام تهمینه و حتی بالاتر از این، تقدیم ایمان و زانو زدن در برابر این جایگاه مقدس که نماد آئین بودایی است، دلیل دیگری بر معناگرا بودن فیلم و تبلیغ آئین‎های شرقی است.

چند پرسش و پاسخ

سوال‎های زیاد و بی‎پاسخی درباره این فیلم و محتوای آن وجود دارد که به طرح و پاسخ به آن‎ها می‎پردازیم.

شاهزاده ايراني در پي چيست؟

فيلم سينمايي شاهزاده ايراني را بايد آغاز يک خط سیر رسانه‎اي جديد عليه جمهوري اسلامي ايران و ارزش های آن به شمار آورد و مي‎توان انتظار داشت محصولات ديگر اين خط رسانه‎اي در ديگر قالب‌هاي تصويري يا نوشتاري، در آينده نزديک عرضه شود. شاهزاده ايراني تقابل دو جبهه خير و شر در ايران را به تصوير مي‎کشد که هر يک، از عناصر کاملا مشخص و هدفمندي قوام يافته اند و همه اين عناصر براي مخاطب ايراني معناي خاص و روشني را تداعي مي‎کنند. در يک سو دَستان، قهرمان خياباني اما مردمي سرزمين پارس و در سوي ديگر «نظام» حيله‎گر و قدرت طلبي که مي‎کوشد حکومت را از آنِ خود نمايد. نظامي که در ابتدا مورد اعتماد همگان بود و ملجأ و پناه دستان به شمار مي‎رفت، سعي دارد با دستيابي به خنجر خدایان (ابزار جنگي و نمادي از سلاحي غير متعارف) است، جنگي بزرگ و آخرالزماني به راه اندازد که سيطره او را بر سرزمين پارس و بسياري مناطق ديگر را تضمين مي‎کند. به اين جمله دقت کنید که از زبان تهمينه خطاب به دستان بيان مي‎شود: «ما بايد جلوي آغاز اين «آرماگدون» را بگيريم.» می‎دانیم واژه آرماگدون برگرفته از نام منطقه‎اي در بيت المقدس است و در کتاب مقدس مسیحیان به جنگي بزرگ اطلاق مي‌شود که جبهه شر و باطلِ آن از سرزمين‎هاي شرقي بيت المقدس که مسلمانان‎اند هستند.

نظام کيست؟

«نظام» به نوعی تداعی‎گر «نظام الملک طوسي» است اما بر خلاف آنچه در فیلم القا می‎شود این شخصیت تاریخی فردی خادم و مورد اعتماد بوده است. ديگر شخصيت‌هاي تاريخي دوره‎اي که فيلم درباره آن سخن مي‌گويد نیز هیچکدام با هم جور درنمی‎آیند. به عنوان مثال اگر حسنین را سمبلی برای به تصویر کشیدن حسن صباح بدانیم آنوقت باید به ایران بعد از اسلام باید کار داشته باشیم نه ایران باستان. هرچند در فیلم تمام مولفه‎ها بر این شهادت می‎دهد که روی خطاب فیلم ایران اسلامی است و شاهد این مدعا به تصویر کشیده شدن مناره‎هاو ساجد فراوانی است که در هنگام خشم خدایان تصویر ویران شدن آن‎ها به نمایش درمی‎آید. اما فیلم نه در زمان و مکان و نه در خلق کاراکترهای شخصیت‎های گوناگون رعایت بی‎طرفی و امانتداری را نداشته است.

هاساسين يا حشاشين چه کسانی هستند؟

هاساسين یا همان حشاشين به عنوان يکي از گروه‎هاي مبارزه شيعي (فرقه اسماعيليه) در تاريخ ايران شهرت جهاني دارند. هرچند درباره حسن صباح رهبر اين گروه و صحت و سقم وجود خارجي چنين فردي اختلاف نظرهاي جدي ميان مورخين وجود دارد ولي گروه حشاشين به عنوان يکي از شاخه هاي نظامي اسماعيليه و حتي در برخي منابع شيعه اثني عشري مورد تأييد است.

در اين فيلم حشاشين گروهي از آدمکش‌هاي حرفه‎اي و شيطاني هستند که به عنوان اهرم اجرايي نظام در پيشبرد اهدافش معرفي مي‎شوند. حشاشين در فضایی با بُرد جهانی و در جنبه تبليغات سه کارکرد عمده دارند: معرفی شيعه بودن، تروريست بودن و شيطاني بودن حشاشین. شيطاني بودن نظام و حشاشين با مارهايي که همواره در آستين می‎پروند و در محل زندگي آن‎ها وجود دارند و به ایشان در انجام مأموريت‎هايشان کمک مي‎کند، نظام و حشاشين را به اهريمن‎هاي افسانه‎اي ايران همچون ضحاک نيز پيوند مي‎زند.

در تمامي دايره المعارف‎ها و مدخل‎هاي انگليسي اینگونه آمده است که حشاشين گروه تروريستي از شيعه اسماعيليه بودند و با داروهاي روانگردان و مواد مخدر و همچنين وردها و طلسم‎هاي شيطاني افراد را مسخر خود مي‎کردند؟! اين منابع همواره در توضيح خونريز بودن اين گروه، واژه assassin به معناي آدم کش و قاتل در زبان انگليسي را مشتق از حشاشين می‎دانند. شبکه هيستوري چندي پيش مستندي سياه درباره جهوري اسلامي پخش کرد که در آن خط ترور را از زمان حسن صباح و حشاشين تا زمان جمهوري اسلامي ايران و بسيجيان امتداد داده بود. اين گونه برنامه‎ها که تعداد آن‎ها کم هم نيست از مدت‎ها پيش ميان حشاشين، تروريسم و جمهوري اسلامي ايران در ذهن مخاطب غربي پيوند ايجاد کرده‎اند.

 ترسيم جهت‌دار سبک زندگي ايرانيان

مسأله مهم ديگری که نباید از نظر دور بماند توجه به این نکته است که فيلم گرچه سرشار از نمادهای اسلامی است اما از نظر فرهنگي، تمامي مؤلفه‎هاي اسلامي و حتي ايراني را در مناسبات روزمره حذف کرده و همه روابط با الگويي امروزي و غربي شکل مي‎گيرد. از فرهنگ ايراني تنها به مواردي چون تعدد زوجات و حرمسرا، زن بارگی پادشاهان، خوشگذرانی و جنگ افروزی اشاره شده است. نوشیدن شراب و انواع مست کننده‎ها، اباحی گری در ارتباط با جنس مخالف، ادبیات گفتاری و رفتاری ناشایست، ارزش‎های انسان غربی و ... مواردی است که در فیلم به شکلی بسیار نامحسوس به مخاطب القا و در قالب رفتاری و گفتاری شخصیت اصلی داستان یعنی شخص دستان برای مخاطبین از طریق الگو پردازی نهادینه می‎شود.

جمع بندی نهایی

نکته مهمی که مخاطبین چنین فیلم‎هایی باید در نظر بگیرند توجه و اکتفا نکردن به ظاهر فیلم و تحلیل و بررسی عمیق محتواست. خوب می‎دانیم دل سازندگان این دست فیلم‎ها برای مخاطبان ایرانی نسوخته که میلیون‎ها دلار خرج کنند و فیلم‎ها، سریال‎ها و بازی‎های رایانه‎ای طراحی کرده و بسازند تا جوان و نوجوان ایرانی بی‎سرگرمی نماند. به یقین اهداف بلند فراوانی پشت این دست محصولات غربی نهفته که ما از آن بی‎اطلاعیم. دقت در محتوا و ریزبینی به ما خط سیر اندیشه دشمن را می‎نمایاند. درست است که این فیلم مانند فیلم 300 به طور صریح و آشکار توهین نمی‎کند و رمز موفقت آن هم در جذب مخاطب ایرانی رعایت همین نکته است اما در باطن خباثتی که دارد کم از آن نیست و این نکته با دقت و تیزبینی حاصل می‎شود.

رسانه به دنبال مخاطب منفعل می‎گردد تا هر چه دوست دارد در دل او بکارد اما وظیفه جوان اهل بصیرت نکته سنجی و دقت و ظرافت است تا در دام وسواس‎های خناس نیافتد. این سخن خداوند در قرآن کریم است: «پس به بندگان بشارت بده؛ آنان که گفتارها را می‎شوند و بهترین را انتخاب می‎کنند. اینان کسانی هستند که خداوند ایشان را هدایت کرده و ایشان صاحبان خرداند. «فَبَشِّرْ عِبادِ‌‍‌‍"17‌‍‌‍"الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِک الَّذینَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِک هُمْ أُولُوا اْلأَلْبابِ‌‍‌‍"18‌‍‌‍"»» با امید اینکه از این دسته خوبان باشیم.

 


[ دو شنبه 9 مرداد 1391 ] [ 17:23 ] [ امیر حسین دستان ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به این وبلاگ خوش آمدید.
نويسندگان
آرشيو مطالب
آبان 1394
مرداد 1394 خرداد 1394 ارديبهشت 1394 اسفند 1393 آذر 1393 مهر 1393 شهريور 1393 بهمن 1392 شهريور 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390 تير 1390 خرداد 1390 آذر 1389
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 116
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

<

لوگوی وبلاگ

اندیشکده موعود

social code
ایران رمان